اين قانون جنجال برانگيز مدافعان و مخالفان زيادي داشته و برخي بر كارايي آن اصرار كرده و برخي هم معتقدند قانون جذب و تمام اصول و تبصرههاي آن از ريشه اشتباه است. ما در اين مقاله از سايت قصد داريم با دلايل منطقي به راستي آزمايي قانون جذب پرداخته و تعيين كنيم كه آيا اصلاً اين قانون راست است يا دروغ؟ قبل از همه چيز، بهتر است كمي راجع به آن بدانيد.
طبق قانون جذب، افراد به هر چيزي كه فكر ميكنند خواهند رسيد. به بيان ديگر، افراد با تفكر به يك موضوع، آن را از كائنات طلب كرده و دريافت خواهند كرد. شايد اين تعريف كوتاهترين تعريفي باشد كه از قانون جذب بتوان گفت و با توجه به همين تعريف ميتوان تا حدودي آن را قضاوت كرد. اگر شما هم جزو كساني هستيد كه اين قانون به گوشتان خورده يا از مدافعان و منتقدان آن هستيد، با ما در ادامه همراه باشيد تا درستي يا غلطي قانون جذب را برايتان تشريح نماييم.
نظرات طرفداران و مخالفان قانون جذب
قبل از بيان مطالب اصلي، بد نيست نگاهي به نقطه نظرات پيرامون اين قانون بياندازيم. مدافعان اين قانون معتقدند قانون جذب قانوني است كه موجب ميشود شبيهها هميشه همديگر را جذب كنند. اين يعني اگر شما تفكر مثبت داشته باشيد، همواره اتفاقات خوب برايتان خواهد افتاد و اگر اين طرز فكر منفي باشد، بايد منتظر اتفاقات منفي بمانيد. به همين خاطر طرفداران اين قانون همواره اصول و تبصرههايي را در نظر ميگيرند كه بر اساس آن افراد هميشه بايد حال خود را خوب نگه داشته و به موفقيت و درجات عالي فكر كنند.
در مقابل، مخالفان قانون جذب براين باورند كه اين قانون بيش از حد روياانگارانه است. به طوري كه رسيدن به موفقيت و رخ دادن اتفاقات خوب صرفاً با فكر كردن به چيزهاي خوب و بودن در اين فضاها حاصل نميشود و براي ايجاد اتفاقات خوب يك سري پيش شرطها لازم است. اين پيش شرطها در واقع اهميتي به اين كه افراد چه فكري ميكنند نميدهند و در نهايت هر اتفاقي كه بايستي براي فرد رخ دهد، بدون توجه به قانون جذب و تفكرات وي رخ خواهد داد.
به بيان ديگر، طرفداران قانون جذب بر كارآمدي تفكر مثبت در موفقيت باور داشته و مخالفان آن ميگويند كه موفقيت و كسب درجات عالي به يك سري پيش شرطها نياز دارد كه قانون جذب در بين آنها از اهميت بسيار پاييني برخوردار است. حال حق با كدام گروه است؟
سوء تفاهم بزرگ!
بزرگترين عاملي كه باعث شده اين قانون مخالف و طرفدار پيدا كند، تعريفي است كه به اشتباه از اين قانون در ميان افراد پخش شده است. سادهتر بگوييم، قانون جذب را خيلي بد جا انداختهاند و اين قانون در واقع چيزي نيست كه همه فكر ميكنند. قانون جذب، اين نيست كه هركس بنشيند و به زندگي اشرافي فكر كند، حتماً پس از مدتي به آن ميرسد. اصلاً اين طور نيست و اگر تا الان فكر ميكرديد كه قانون جذب به همين سادگي است كاملاً در اشتباه بوديد. ما در اين قسمت قصد داريم قانون جذب را به شكل صحيحي به شما عزيزان توضيح دهيم.
چگونه از قانون جذب استفاده كنيم؟
در سال هاي اخير، كتاب هاي حوزه موفقيت محبوبيت بسيار زيادي پيدا كرده اند و نويسندگان مختلفي تلاش كردند تا كتاب هاي گوناگون و متنوعي در اين حوزه را به نگارش در بياورند. با اين حال، در بين صدها كتابي كه در اين حوزه نگارش شد، يك كتاب بود كه توانست جايگاه بسيار ويژه و خاصي در بين مخاطبين پيدا كند و به يكي از محبوب ترين كتاب هاي حوزه موفقيت در دهه اخير بدل شد.
همه انسانها محصول تفكراتي هستند كه در ذهنشان وجود دارد. چرا؟ چون انسان ابتدا تفكر ميكند و سپس با توجه به تفكراتي كه در ذهن خود ايجاد كرده عمل ميكند. دانستن همين نكته ساده، در واقع زيربناي قانون جذب را تشكيل ميدهد. به همين خاطر، كسي كه باور و عقيدهاش بر اين است كه ميتواند در تحصيلات يا هر هدفي كه براي خود تعيين كرده موفق شود، بر اساس همان باور عمل كرده و با پشتكار فكري قوي كه دارد، احتمال موفقيت خود را بالا ميبرد.
در مقابل، اگر كسي خود را فردي كم هوش و ضعيف بداند كه نميتواند در جايگاهي كه در ذهن دارد ظاهر شده و به اهدافش برسد، احتمال شكست خوردن وي بيشتر از موفقيتش خواهد شد. اين موضوع در حالي مطرح ميشود كه هر دو فرد ياد شده در فرض ما، داراي ضريب هوشي و شرايط زندگي يكساني باشند. اين يعني تاثير فكر در موفقيت بسيار بالا ميباشد.
تشكيل الگوهاي فكري
با اين اوصاف، الگوهاي فكري انسانها و چيزهايي كه در ذهن وي نقش ميبندد، در واقع حكم پايه و اساس زندگي يك شخص را دارد. اين باورها ميتوانند فرد را از نظر ذهني در گروههاي مختلفي مثل فقير يا غني، سالم يا بيمار، آگاه يا ناآگاه و غيره طبقهبندي نمايند. اگر بخواهيم اين موضوع را به بيان ديگر بگوييم، ميتوان گفت يك انسان ثروتمند و خودساخته و كسي كه به اهدافش رسيده است قبل از آن كه در جهان بيروني به اهداف خود برسد، حتماً بايد در ذهن خود ثروتمند شده و به اهدافي كه تعيين كرده رسيده باشد. همين طور بالعكس، يك فرد فقير نيز در باور دروني و تفكرات ذهنياش خود را فردي فقير دانسته و تصور ميكند هيچگاه نميتواند در جايگاه والا و درجات عالي حضور پيدا كند.
به همين خاطر براي ايجاد هر تحولي در زندگي واقعي، در ابتدا بايستي باورهاي ذهني را به درستي تشكيل داد و سپس با توجه به اين باورها در مسير موفقيت در فضاي واقعي تلاش كرد. وقتي اين باورها به شكلي عالي در ذهن تشكيل شد، خوشبختي و اهداف پيش رو به عنوان چيزهايي قابل تحقق در زندگي واقعي رخ خواهد داد.
در واقع فكر، حركتي را پديد ميآورد كه در نهايت به مقصدي كه شما آن را براي خود متصور هستيد منجر ميشود. پس فكر كردن به چيزهاي خوب و مقصد عالي، در رسيدن شما به موفقيت بسيار مفيد واقع خواهد شد.
ادامه مطلب: https://bit.ly/3ikfQVV
- ۲۶ بازديد
- ۰ نظر